//-->
بر نیزه سری روانه در صحرایی یک مشک و دو دست و غربت و تنهایی
با لحن خوشی زینب کبری میگفت: من هیچ ندیده ام بجز زیبایی
شاعر: حویدرضا اقبال دوست
کتابت در سال 1395