یكی از كارهای دشمن این بود كه جریان ادب و هنر و فرهنگ انقلاب را تحقیر و مجموعه‌های مومن را منزوی كند. نظر اینها سست كردن ایمان‌ها، كدر كردن امیدها و جذب كردن سرمایه هاست

این از آن جاهایی است که نقطه‌ی حمله ی دشمن است. این قبیل کارها که دشمن میکند تهاجم اوست این نکته را عرض کنیم که تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است تبادل فرهنگی لازم است.هیچ ملتی بی نیاز نیست از اینکه در همه ی زمینه ها از جمله در زمینه ی مسائل فرهنگی آن مجموعه مسائلی که به آنها نام فرهنگ داده می شود از ملت های دیگر بیاموزد همیشه تاریخ نیز همین بوده است هدف تبادل فرهنگی، بارور كردن فرهنگ ملی و كامل كردن آن است اما هدف تهاجم فرهنگی، ریشه كن كردن فرهنگ ملی و از بین بردن آن است   .

در تعبیر اول از تهاجم فرهنگی، دشمن بعد از ابزارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی به ابزارهای فرهنگی پناه آورده است.در تعبیر دوم از تهاجم فرهنگی، دشمن فرهنگ انقلابی حاكم بر ذهنیت جامعه را مورد هجوم قرار داده است. آنها به پایه های فرهنگی جامعه حمله می كنند تا آنها را در دل ها سست كنند. روحیه ی جهاد را بکوبد و سعی کند که مجاهد فی سبیل الله را از جهاد گذشته ی خود پشیمان کند. تهاجم فرهنگی مشخصا از دوران رضا خان شروع شد.

با انقلاب اسلامی، تهاجم فرهنگی متوقف شد و مجددا آن فرهنگ و اخلاق و آداب و خلقیات اسلامی كه در خمیرمایه مردم ما بود، زنده شد.بعد از جنگ، جبهه جدید تهاجم فرهنگی به شكل جدی مشغول كار شد. دشمنان فهمیدند باید عقبه ما كه عبارت بود از اخلاق اسلامی، توكل به خدا و علاقه به اسلام را  بمباران كنند. یكی از كارهای دشمن این بود كه جریان ادب و هنر و فرهنگ انقلاب را تحقیر و مجموعه های مومن را منزوی كند. در مقابل تهاجم دشمن باید موضعی هجومی داشت و نه دفاعی..عمده نظر اینها سست كردن ایمانها، كدر كردن امیدها، متشتت كردن جبهه ها و جذب كردن سرمایه هاست