هنرمند، روشن‌فکری است که از جهان آینده متولد می‌شود. معبری می‌زند از خیال اجتماعی به جامعه مطلوب. هنر، از بهترین ابزارهای اصلاحات اجتماعی است.

هنرمند، روشن‌فکری است که از جهان آینده در دنیای خودش متولد شده است. آن آینده‌ای که هنرمند می‌بیند و آن مسیری که برای حرکت تاریخ می‌بیند، در خلاقیت هنری‌اش صددرصد حضور دارد. بنابراین، احساسی که او از فرآیند تکامل تاریخ دارد ـ که فلسفه تاریخ به این احساس، سامان می‌دهد ـ حتماً در اثر هنری تبلور دارد. 

هنرمندِ در مقیاس توسعه (نه در مقیاس خُرد)، هنرمندی است که از تکامل تاریخ اجتماعی و آسیب‌شناسی متناسب با تکامل تاریخ اجتماعی، درک دارد و می‌خواهد جامعه خود را به سمت آن جامعهٔ هدف، هدایت کند و از خیال اجتماعی، معبری به سمت جامعه مطلوب به وجود بیاورد... .
هنرمند كسی است كه احساسی مقدم بر تعقل دارد و قادر است احساس خود را با زبانی زیبا و دلنشین ارایه کند و آن را به تفاهم تبدیل كند و یا به وسیله قالب یا ابزاری خاص، بر محور آن احساس مفاهمه نماید. این قالب ممكن است یك رُمان، یك شعر و یا یک نقاشی باشد...
هنر، تجسّد احساس هنرمند است كه در قالب‌های هنری مختلف ظهور پیدا می‌كند. اگر هنرمندان، زمانهٔ خود را مقدّم بر مردم حس كنند، و بیندیشند، اندیشه آنها ناظر به افق‌های آینده است که بستر تحوّلات جدّی در جامعه می‌شود؛ به همین دلیل، هنر یكی از بهترین ابزارها برای اصلاحات اجتماعی است. غرب هم پس از رنسانس از ابزار هنر برای بسط ایدئولوژی و اندیشه خود و جهانی‌سازی تجدد استفاده كرده است؛ بسیاری از انقلاب‌های اجتماعی متأثر از هنر بوده است، از هنر معماری گرفته تا نقاشی و هنرهای دیگر. این هنرها مبدأ پیدایش مطالبات و انتظارات عدیده اجتماعی می‌شوند و نگاه انسان را به زندگی تغییر می‌دهند. این مطالبات و انتظارات جدید، به‌تدریج به انقلابات و اصلاحات اجتماعی تبدیل می‌شود.
هنر حقیقی زمانی شکل می‌گیرد که احساسی از جلال و جمال حضرت حق و قرب كلی عالم ـ در مسیر تكامل تاریخ ـ در هنرمند شكل ‌گیرد، به جامعه منتقل گردد و جامعه را به سوی مراتب قرب هدایت كند. در شکل دوم، اگر احساس هنرمند ناشی از اتوپیای مادی و تمایل و دلدادگی به آن و نیز ناشی از احساس رنج از عدم توسعه‌یافتگی (به مفهوم اصطلاحی مدرن) باشد و در عالم تخیل اجتماعی، برای عبور از وضعیت موجود به سوی آن توسعه‌یافتگی، مسیری برای توسعهٔ ابتهاج مادی ایجاد كند، چنین هنری، هنری باطل است.
 

منبع: 
سیدمحمّدمهدی میرباقری
هنر، دین، تجدد
گفتارهایی در مبانی هنر