عرش بر زمین افتاد
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حرکت، ذوالجناح وز جولان
هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت
کشید پــا ز رکـاب آن خلاصه ی ایجاد
به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد
بلندمرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
شاعر: مُقبل کاشانی
نقاشی رنگ و رو غن روی بوم از ظهر واقعه عاشوراء در سال 1394
© این اثر فقط برای استفاده در امور فرهنگی هنری منتشر شده و هر گونه استفاده و بهرهبرداری اقتصادی و بازتولیدِ محتوای این وبسایت و آثار هنرمندان بصورت کلی یا جزئی یا بازنشر (در وبسایتها، مطبوعات الکترونیکی، کتب یا مجلهها)، بدون ذکر منبع و اجازهی صاحب حق کپیرایت، مجاز نیست.